رایج ترین اشتباهات والدین در تربیت کودک شان
در این مقاله، به برخی از این اشتباهات رایج اشاره میکنیم و راهحل متخصصان را با شما در میان میگذاریم تا بهتر بتوانید فرزند عزیزتان را بزرگ کرده، او را برای حضور در اجتماع آماده کنید.
کودک جیغ میکشد تا برایش عروسکی را که پشت ویترین مغازه دیده است، بخرند. پدر و مادر اما نمیدانند چه کاری باید انجام دهند. اگر برایش عروسک را بخرند، گریههایش تمام میشود، اما یاد میگیرد همیشه گریه کند تا به خواستهاش برسد و اگر به خواسته او توجهی نکنند، به داد و فریادش ادامه خواهد داد.
آن وقت آنها ناچار میشوند خریدشان را زودتر تمام کنند و به خانه برگردند. پس چه کار باید کرد که هم آنها به کارشان برسند و هم اشتباهی در تربیت کودک مرتکب نشوند؟
پدر و مادرهای زیادی با چنین مشکلاتی روبهرو هستند، اما این یکی از کوچکترین و سادهترین موضوعاتی است که میتواند برای پدر و مادر پیش بیاید. البته متاسفانه راهحل قطعی و مشخصی برای این همه مشکل جورواجور وجود ندارد و هر پدر و مادری خودشان باید بهترینها را پیدا کنند، ولی متخصصان میگویند اغلب والدین مرتکب اشتباهات رایجی در تربیت فرزندانشان میشوند که اگر حداقل آنها را بشناسند، بهتر میتوانند فرزندشان را پرورش دهند و او را بزرگ کنند.
در این فرصت، به برخی از این اشتباهات رایج اشاره میکنیم و راهحل متخصصان را با شما در میان میگذاریم تا بهتر بتوانید فرزند عزیزتان را بزرگ کرده، او را برای حضور در اجتماع آماده کنید:
دروغ سیاه و سفید نداریم
میگویند نباید دروغ بگویی، دروغ گفتن کار خوبی نیست، دروغگو دشمن خداست، اگر دروغ بگویی، کسی تو را دوست ندارد و... ساعتها درباره بدیهای دروغ و دروغگویی حرف میزنند و از کودک میخواهند هیچ وقت حتی به دروغ فکر هم نکند، اما هنوز حرفها و نصیحتهایشان تمام نشده که تلفن زنگ میزند و فردی که آن طرف خط است میگوید با پدر خانواده کار دارد و بعد، همه کسانی که تا به حال داشتند از دروغگویی بد میگفتند، خودشان دروغ میگویند و یادشان میرود حرف و عملشان یکسان نیست.
خیلی وقتها چنین اتفاقی میافتد و خانوادهها بدون اینکه متوجه باشند، فرزندشان را تشویق میکنند دروغ بگوید، اما نمیدانند همین دروغهای به ظاهر ساده که از او میخواهند، میتواند آیندهاش را تحت تاثیر قرار دهد. برای همین متخصصان و روانشناسان کودک میگویند هرگز از کودک نخواهید دروغ بگوید و در ضمن به والدین توصیه میکنند خودشان هم هیچ وقت دروغی نگویند تا کودک بداند دروغگویی کار نادرستی است.
البته نباید خودتان را فریب بدهید و بگویید این دروغها مصلحتی است؛ چون هیچ دروغی مصلحتی نخواهد بود و دروغ خوب و بد یا سیاه و سفید نداریم. پس اگر چنین بهانههایی برای کودک بیاورید، فقط کار خودتان را خرابتر کردهاید و او میآموزد گاهی به شما هم دروغ مصلحتی بگوید!
حرف ما با هم یکی است
فرزند خردسال خانواده گریه میکرد و جیغ میزد. سر سفره صبحانه نشسته بود و میگفت دلش میخواهد نوشابه بخورد. مادر اول سعی کرد آرامش کند و وقتی دید کارش بیفایده است، به گریهها و فریادهای کودک اهمیتی نشان نداد، اما پدر بدون اینکه لحظهای صبر کند یا حداقل نظر همسرش را بپرسد، یک لیوان پر از نوشابه آورد و آن را به فرزندش داد.
وقتی هم مادر اخم کرد و ناراحتیاش را با او در میان گذاشت، جواب منطقی نشنید. پدر میگفت فقط میخواسته سر و صدا تمام شود و کودک دست از گریه بردارد، غافل از اینکه فرزند خردسالش این صحنه را دیده و به خاطر سپرده که پدرش برخلاف میل مادر به خواسته او عمل کرده است.
گاهی چنین شرایطی پیش میآید و والدین اختلافی را که در تربیت کودک دارند، نه تنها بین خودشان حل نمیکنند که حتی جلوی کودک هم آن را نشان میدهند و مطرح میکنند و نمیدانند این کار تا چه حد بر تربیت کودکان اثر منفی میگذارد. چنین برخوردی باعث میشود زمانی که مادر با خواسته کودک یا نوجوان مخالفت میکند، او از پدرش کمک بخواهد یا برعکس و در نتیجه بچهها یاد میگیرند از روابط پدر و مادر به نفع خودشان استفاده کنند.
برای همین متخصصان توصیه میکنند اگر همسران با هم توافق ندارند، با مراجعه به روانشناسان و کمک گرفتن از آنها روش درست را پیدا کنند و با هم به توافق برسند و هرگز این ناهماهنگی را مقابل کودک نشان ندهند.
کوچولوهای لوس، بزرگسالان بیمسئولیت
نمیخواهند آب در دلش تکان بخورد. برای همین همه چیز را برایش فراهم میکنند. از روزهایی که خیلی کوچک بود و تنها با داشتن اسباببازیهای رنگارنگ خوشحال میشد تا حالا که گوشیهای تلفن همراهش را هر روز عوض میکند و مدل جدیدتری میخواهد، پدر و مادر همراهش بودهاند و نگذاشتهاند احساس تنهایی یا ناراحتی کند.
البته چنین افرادی کم نیستند و اگر کمی به دوروبرمان نگاه کنیم، والدینی را میبینیم که دائم پشت سر فرزندانشان راه میافتند و حواسشان است هیچ اتفاقی برای آنها پیش نیاید. وقتی بچهها تازه راه رفتن را یاد میگیرند، پدر و مادر نمیگذارند آنها زمین خوردن را تجربه کنند و این روند اشتباه همینطور ادامه مییابد تا زمانی که بچهها به دوره بزرگسالی میرسند و آن وقت طبیعی است از پدر و مادرشان توقع داشته باشند، حساب بانکیشان را پر کنند یا اتومبیل در اختیار آنها بگذارند.
اینها همان پدر و مادرهایی هستند که از فرزندانشان در برابر اتفاقات ناراحتکننده و دشوار زندگی، بیش از حد حمایت میکنند و نمیدانند چنین برخوردی در آینده به ضرر آنها و فرزندشان خواهد بود.
البته بعضی پدر و مادرهایی که بچهها را لوس میکنند و نمیدانند تربیت صحیحچطور است، خودشان هم از این وضع راضی نیستند و لوس نکردن بچهها برایشان دشوار و حتی غیرممکن است و تعدادی از این افراد نیز خودشان دوره کودکی سختی را پشت سر گذاشتهاند و نمیخواهند فرزندشان کمبودهای آنها را داشته باشد. برای همین هر کاری از دستشان بربیاید انجام میدهند تا زندگی به فرزندشان سخت نگذرد.
لوس نکردن خیلی هم سخت نیست
فکر نکنید کاری از دست شما ساخته نیست، چون اگر بخواهید میتوانید فرزندانتان را درست تربیت کنید. اولین کار این است که با خودتان روراست باشید و دلیل اصلی لوسکردن بچهها را تشخیص دهید. وقتی خودتان بدانید چرا چنین برخوردی با کودکتان دارید، بهتر میتوانید راهحلی برای مشکلتان پیدا کنید.
علاوه براین، باید گاهی به فرزندتان اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد و زندگی کند. البته این کار هم خیلی سخت نیست. نباید فکر کنید بچهها فقط در صورتی به موفقیت میرسند که همراه شما و تحت حمایت شما باشند. مثلا بد نیست فرزند پنجسالهتان، خودش کفشش را بپوشد و حتی اگر کمی دیرتر از همیشه به مهدکودک میرسد، خودش زحمت این کار را قبول کند.
در ضمن یادتان باشد اگر گاهی خواستههایشان در عمل اجرا نشود، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. بد نیست بچهها هم طعم شکست را بچشند و بعضی وقتها ناراحت شوند تا بدانند زندگی همیشه مطابق میل و نظر آنها پیش نمیرود.
نابودی زندگی زناشویی پس از تولد بچهها
یادتان میآید آخرین باری که با همسرتان به سفر رفتید، چه زمانی بود؟ اگر تا به حال بدون حضور بچهها سفر نرفتهاید، حداقل فکر کنید و ببینید کی با هم به رستوران رفتهاید و تنهایی یک وعده غذا خوردهاید؟
اشتباه نکنید، اگر بچه داشته باشید، باز هم باید زمانهایی را به خودتان اختصاص دهید. بعضی پدر و مادرها فکر میکنند این کار خودخواهی است و آنها را از فرزندشان دور میکند، در حالی که روانشناسان میگویند زندگی زناشویی نباید با تولد فرزندان فراموش شود. آنها عقیده دارند اگر زن و شوهر رابطه خوبی با یکدیگر داشته باشند و بچهها هم این موضوع را درک کنند، احساس آرامش بیشتری را در خانه و میان اعضای خانواده تجربه خواهند کرد. به همین دلیل روانشناسان به همسران توصیه میکنند در طول روز زمانی را به خودشان اختصاص دهند.
مثلا خوب است چند دقیقه در روز با هم خلوت کنید و حرف بزنید یا گاهی برای صرف شام و ناهار با همسرتان به رستوران بروید و غذایتان را در محیطی متفاوت میل کنید. مطمئن باشید همین کارهای ساده میتواند زندگی زناشوییتان را تغییر دهد و روحیه بهتری به شما و همسرتان ببخشد.
البته این موارد نباید باعث بیتوجهی شما نسبت به فرزندانتان شود، بلکه میتوانید طوری برنامههایتان را تنظیم کنید که نه بچهها احساس تنهایی کنند، نه زندگی شما پس از تولد آنها فراموش شود.
توقع از بچهها؛ نه بیش از حد، نه کمتر از توان
همیشه انتظار دارند فرزندشان کارهایی بیش از حد توانش انجام دهد. میخواهند همزمان چند ورزش مختلف را یاد بگیرد و علاوه بر این، در کارهای هنری هم نفر اول باشد. همه این کارها را انجام میدهند تا به خیال خودشان برای کودک چیزی کم نگذارند، اما نمیدانند این محبتها برای کودک عذابآور است و او را اذیت میکند.
در مقابل این گروه، عده دیگری هم هستند که درست برخلاف آنها عمل میکنند و همیشه کارهایی را که کودک باید انجام دهد، بیشتر از حد توانش میدانند و در نتیجه خودشان دست به کار میشوند. اما نه گروه اول کار درستی انجام میدهد و نه گروه دوم؛
متخصصان و کارشناسان میگویند از کودک باید به اندازه توان و سنش توقع داشته باشید و به او کارهایی متناسب با تواناییاش بسپارید. کسانی که همیشه بیش از حد توان از کودک توقع دارند، باید بدانند چنین انتظاری باعث میشود کودک در انجام کارهایش شکست بخورد و در نتیجه احساس کند فردی ناتوان است.
انتظارات کمتر از توان کودک نیز موجب میشود او مهارتهای مورد نیاز را به دست نیاورد و این مهارتها در وجودش رشد پیدا نکند. در نتیجه بهترین کار این است که کارها و مسئولیتها را متناسب با سن و توانایی کودک انتخاب و به او محول کنید.